داستانک



  روزی دختری کور با پسری زیبا دوست می شود پسر با اینکه می داند دختر کور است و اورا نمی بیند او را دوست دارد.
  بعد از مدتی دختر می گوید که می خواهم این دنیای زیبا را ببینم و پسر تصمیم می گیرد که چشم هایش را به او بدهد .
بعد از عملی طولانی دختر با چشم های زیبایش پیش پسر می اید و با دیدن اینکه پسر کور است او را رها کرده و می رود اما پسر او را رها نکرده بود و از ته دل دوست داشت

  • sevil ...

خدا


روزی مردی که به کوهنوردی علاقه زیادی داشت تصمیم گرفت به کوهنوردی برود

هنگام بالا رفتن از کوه طناب پاره شد و ان مرد از خدا خواست تا اورا یاری کند

انگاه طنابی ظاهر شد و مرد از طناب گرفت

خدا به مرد گفت: به من اعتماد داری

مرد در پاسخ گفت: بله

خدا گفت:طناب را رها کن 

اما مرد رها نکرد و پس از مدتی یخ زد. مردمانی که بعدها به انجا رفتند

مردی دیدند که با فاصله یک متری از زمین یخ زده است......


پ.ن:هیچوقت خود را از خدا جدا نکن و اعتمادت را از او مشکن

  • sevil ...

زندگی

 در کتاب چار فصل زندگی

صفحه ها پشت سرِ هم می روند

هر یک از این صفحه ها، یک لحظه اند

لحظه ها با شادی و غم می روند...

 گریه، دل را آبیاری می کند

 خنده، یعنی این که دل ها زنده است...

 زندگی، ترکیب شادی با غم است

دوست می دارم من این پیوند را

 گر چه می گویند: شادی بهتر است

 دوست دارم گریه با لبخند را




  • sevil ...

one direction

 

 

You and me got a whole lot of history

We could be the greatest team that the world has ever seen

You and me got a whole lot of history

So don't let it go, we can make some more
we can live forever

 

 

 

 

 

 

 

 

  • sevil ...

ادم چیست؟؟؟؟؟؟

آدم چیست؟
آه و دم
آه از دمی که این همه ساعت طول می کشد.....

                                             
                                                 شمس لنگرودی    
                                                                      خاکستر و بانو
  • sevil ...

امار زمین

من به امار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از ادم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست
بی خودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست
همه در جمع ول تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟

سهراب سپهری                                                                    

  • sevil ...

ق-ب-ل-ر-ف-ت-ن

قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش
هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش
قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم
طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم
مثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش
شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش
مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن
هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن
مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز
مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

  • sevil ...

THIS IS ACTING

 

 


 JUST LISTEN

 

  • sevil ...

پرتقال من

بودنت هنوز مثل بارونه

تازه و خنک و ناز و آرومه

 

حتا الان از پشت این دیوار

که ساختن تا دوستت نداشته باشم

 

اتل و متل ، بهار بیرونه

مرغابی تو باغش می‌خونه

باغ من سرده

همه‌ی گلاش پژمرده دونه دونه

 

بارون بارونه   بارون بارونه

بارون بارونه   بارون بارونه

 

دلم تنگه پرتقال من

گلپر سبز قلب زار من

منو ببخش از برای تو

هر چی که بخوای می‌یارم

 

اتل و متل نازنین دل

زندگی خوب و مهربونه

عطر و بوش همین غم و شادیه

کوچیک و بزرگ مونه

 

آهای زمونه آهای زمونه!

این گردونه تو کی داره می‌چرخونه؟

 

بودنت هنوز مثل بارونه

مثل قدیما پاک و روونه

از پشت این دیوار بی‌رحمی که بین مونه

 

هاچین و واچین عسل شیرین

قصه مون هنوز ناتمومه

از اینجا به بعد کی میدونه که

چی سرنوشتمونه؟

 

بارون بارونه بارون بارونه

بارون بارونه بارون بارونه

 

 

  • sevil ...

هندوانه

انان که فانوسشان را بر پشت میبرند
سایه هایشان پیش پایشان می افتد
Designed By Erfan Powered by Bayan