۱۵ مرداد ۹۵
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم،
برادرم گفت:چرا چتری با خود نبردی؟
خواهرم گفت:چرا تا بند امدن باران صبر نکردی
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد❗
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد،گفت:باران احمق؛
آری... این است معنی مادر
تقدیم به مادر عزیزم:
«سرم را نه ظلم می تواند خم کند،نه مرگ و نه ترس،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم»
تنها برای مادرم فنون فنون دوست یابی را به کار نبردم،
اما او بیشتر از همه به من محبت کرد
دیل کارنگی
من،منم؟!