رفیق

یک شب که باران شدیدی می بارید، «پرویز شاپور» از «احمد شاملو» پرسید:چرا اینقدر عجله داری؟!

شاملو گفت:می ترسم به اخرین اتوبوس نرسم.

شاپور گفت:من می رسونمت

شاملو پرسید:مگه ماشین داری؟

شاپور گفت:نه،اما چتر دارم!

دوست واقعی کسی است که در لحظه ای 

که باید جای دیگری باشد،به خاطر شما در کنارتان باشد.

                                                  لن وین

  • sevil ...
دوشنبه ۱ شهریور ۹۵ , ۱۳:۲۶ •°*”˜♫ raha ♫˜”*°•
زيبا بود
قشنگ بود...:)
پرویز شاپور همسر فروغ فرخزاد هستن...
Yes I think
دوشنبه ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۰۹ خانــــAliـــوم ^_^
چقدر قشنگ :)
چه قشنگ ^_^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هندوانه

انان که فانوسشان را بر پشت میبرند
سایه هایشان پیش پایشان می افتد
Designed By Erfan Powered by Bayan