Im a girlllllllllll

دختر یعنی:

د:دنیایی

خ:خاص

ت:تر از

ر:رویاها

  • sevil ...

سادگی یا پیچیدگی؟

امتحان پایانی درس فلسفه بود.استاد فقط یک سوال مطرح کرده
 بود! سوال این بود:

_شما چگونه می توانید مرا متقاعد کنید که صندلی جلوی شما 
  نامرئی است

تقریبا یک ساعت زمان برد تا دانشجویان توانستند پاسخ های
خود را در برگه امتحانی شان بنویسند،به غیر از یک دانشجوی
تنبل که تنها 10 ثانیه طول کشید تا جواب را بنویسد! 

چند روز بعد که استاد نمره های دانشجویان را اعلام کرد،ان
دانشجوی تنبل بالاترین نمره ی کلاس را گرفته بود!!

او در جواب نوشته بود:

                               « کدام صندلی »

نتیجه:
مسائل ساده را پیچیده نکنید!

پ.ن: من منم؟!
  • sevil ...

با سه (الف)زندگی کن

1_اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

    روزی که تمام اهالی برای دعا کردن،در محل مورد نظرجمع

    شدند،فقط یک دختربچه با چتر آمده بود؛این یعنی

     «اطمینان»

2_اعتماد را می توان به احساس یک کودک یک ساله تشبیه کرد؛

   وقتی که شما او را به بالا پرتاب می کنید،او می خندد...چرا که

   یقین دارد شما او را خواهید گرفت؛این یعنی «اعتماد»


3_هر شب شما به رختخواب می روید بدون اطمینان از این که روز

    بعد زنده از خواب بیدار خواهید شد،ولی شما همیشه برای

    روز بعد خود برنامه دارید؛این یعنی «امید»


پس همواره به خاطر داشته باشید که با «اطمینان،اعتمادوامید» زندگی کنید.


«اطمینان،اعتمادوامید» ستون های زندگی هستند

                                                                        دکتر دیپاک چوپرا


پ.ن: برگرفته از کتاب من منم؟!

  • sevil ...

شجاعت واقعی

«کالین ویلسون» نویسنده پرکار و معروف بریتانیایی،وسوسه 
خودکشی ای را که در شانزده سالگی به او دست داده بود،چنین
توصیف میکند:

«وارد آزمایشگاه مدرسه که شدم و شیشه اسید را 
برداشتم... اسید را در لیوان پیش رویم خالی کردم و غرق
تماشایش شدم.رنگش را نگاه کردم و مزه احتمالی اش را در
ذهنم تصور کردم.سپس اسید را به بینی ام نزدیک کردم و
بویش به مشامم خورد؛در این لحظه ناگهان جرقه ای از اینده در
ذهنم درخشید...و توانستم سوزش ان را در گلویم احساس کنم
و سوراخ ایجاد شده در درون معده ام را ببینم.احساس آسیب ان
اسید،آنچنان حقیقی بود که گویی به راستی ان را نوشیده بودم
پس مطمئن شدم که هنوز این کار را نکرده ام

در طول چند لحظه ای که ان لیوان را در دست گرفته بودم و امکان
مرگ را مزه مزه می کردم،با خودم فکر کردم که اگر شجاعت
کشتن خودم دارم،پس حتما شجاعت ادامه دادن زندگی ام را هم دارم

پ.ن:یکی از داستان های کتاب من منم؟! 
  • sevil ...

من منم؟!

عنوان باحاله نه؟

دیروز رفتیم بازار تا کمی خرید کنیم بعد یه کتابخونه دیدم حس کتاب دوستیم منو جذب کرد تو کتابخونه

ی کتاب گرفتم خیلی باحاله اسمشم من منم؟!

بعدش کلی وسیله دیگه هم خریدیم ولی این کتاب رو بیشتر دوس دارم

ببخشید بیان باکسم نمیاره  بعدن عکسشو میزارم

  • sevil ...

یک روز زیبا

امروز روز خیلی خوبیه جای بعضی بچه های بیانی خالی
ولی یه شکایت دارم اخه دوست عزیزم توکه داری میای وبم چرا نظر نمیدی
لایک نمیکنی ؟؟
میخواستم یه پست خوب و طولانی بزارم پشیمون شدم حالا بعد از این میزام
البته اگه وقت داشتم
از حال شما چه خبر؟
عالی عالی

راستی من دلم نارین و بهار رو میخواد

پ.ن:
از خوش حالی چرت نوشتم


  • sevil ...

اختلافات

  • sevil ...

olivia


 

  • sevil ...

مهر و صفا

چه دعایی کنمت بهتر از این :

خنده ات از ته دل

گریه ات از سر شوق

و دلت کلبه ای از مهر و صفا

قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا

محتاج دعاهایتان در این روزهای بسیار زیبا هستیم

ما همیشه دعایتان میکنیم شم هم در گوشه ای از دعاهاما را بنشانید

  • sevil ...

انسان

آدم‌ها زندگی می‌کنند… انسان‌ها زیبا زندگی می‌کنند !

آدم‌ها می‌شنوند !… انسان‌ها گوش می‌دهند

آدم‌هامی‌بینند… انسان‌ها عاشقانه نگاه می‌کنند !

آدم‌هادر فکر خودشان هستند…

انسان‌ها به دیگران هم فکر می‌کنند

آدم‌هامی‌خواهند شاد باشند انسان‌ها می‌خواهند شاد کنند !

آدم‌ها،اسم اشرف مخلوقات را دارند…

انسان‌ها اعمال اشرف مخلوقات را انجام می‌دهند !

آدم‌هاانتخاب کرده‌اند که آدم بمانند…

انسان‌ها تغییر کردن را پذیرفته‌اند، تا انسان شدند !

آدم‌هامی‌توانند انسان شوند… انسان‌ها در ابتدا آدم بودند !

آدم‌ها.. انسان ها ...

آدم‌هاآدم‌اند… انسان‌ها " انسان !

اما ...

آدم‌هاو انسان‌ها هر دو انتخاب دارند ...

اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب با خودشان است .

نیاز نیست انسان بزرگی باشید،

انسان بودن خود نهایتِ بزرگی ست .

  • sevil ...

هندوانه

انان که فانوسشان را بر پشت میبرند
سایه هایشان پیش پایشان می افتد
Designed By Erfan Powered by Bayan